عوامل مختلفی از نویسنده، تهیه کننده، کارگردان، بازیگر، صدابردار، آهنگساز و ... باید کنار هم جمع شوند تا یک برنامه تلویزیونی ساخته شود. اگر این برنامه برای کودک باشد اهمیت بیشتری پیدا میکند چراکه جنبه تربیتی و آموزشی دارد و تأثیرات مثبت یا منفی که بر کودکان میگذارد میتواند تا مدتها و حتی تا آخر عمر، ماندگار باشد.
درباره برنامهسازی کودک و نوجوان و اهمیت لحاظ شدن مؤلفههای سرگرمی، آموزشی و تربیتی، مطالب مختلفی شنیدهایم، اما در این نوشتار در آستانه روز جهانی کودک، پای صحبتهای فردی مینشینیم که از سال 1355 وارد مدرسه عالی صدا و سیما شده و سابقه نویسندگی، تهیه کنندگی، آهنگسازی و صدابرداری برنامههای کودک را دارد. او سال 81 از صدا و سیما بازنشسته شده است، اما همچنان تا امروز در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت دارد. چهره خندان، کلام آرام و طمأنینهای که در رفتار و گفتارش است قادر است خیلی زود اعتماد کودکان را جلب کند. علاقه و دغدغههایی هم که درباره کودکان دارد کافی است تا از او یک فرد فرهنگی دوستدار کودک بسازد.
محمود نادری متولد 1335 است و کودکیاش را در محله تقیآباد پشت سر گذاشته است. سال اول از آن دانشآموزانی بوده که مادربزرگش او را به مدرسه میبرده، اما نیم ساعت بعد با چشم گریان باز میگشته است. کلاس ششم، نقطه عطف بزرگی در زندگی او است چراکه در این سال، مرحوم استاد ذبیح الله صاحبکار از شاعران معاصر، معلم او میشود. منش استاد، شعرخوانی و تشویقهایش بذر ادب دوستی را در دل نادری میکارد و از همان موقع به شعر و نویسندگی تمایل پیدا میکند. او متنهای ادبی کوتاهی را مینویسد و به معلمش نشان میدهد، مرحوم صاحبکار هم با صبر و حوصله، آنها را میخواند و نقاط قوت و ضعفش را میگوید.
صدای خوبی که نادری داشته او را با موسیقی آشنا میکند و در سن دوازده سالگی با یک تخته چوب سه لایه، گیتار درست میکند. برای تارهایش، سیم کهنه دوچرخه را رشته رشته کرده و با گذاشتن اختلاف ارتفاعی و کوک، 6 صدای مختلف را با تارها ایجاد میکند. او گیتارش را در دست گرفته، مینواخته و متنهای ادبی خودش را میخوانده است. گاهی هم ضبط و نوار کاستی کنار خود میگذاشته و هنرهایش را ضبط میکرده است. سیزده ساله بوده که مادرش فوت میکند. این حادثه او را بیش از پیش با نوشتن مأنوس کرد. آن موقع در یکی از بهترین دبیرستانهای زمانش درس میخواند که مخصوص دانشآموزان تیزهوش بود اما با فوت مادرش، درسهایش افت پیدا میکند و به هنرستان میرود.
تا موقع کنکور، بر احساساتش مسط میشود و سعی میکند با حفظ تمرکز، وقت بیشتری برای درس بگذارد. سرانجام قبول میشود و از سال 1355 برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی صدا و سیمای تهران میشود. سال 1358دانشآموخته میشود و چون معاف از خدمت بود، بلافاصله سر کار میرود. ابتدا او را به صدا و سیمای بندرعباس اعزام میکنند تا در واحد لابراتوار کار کند، اما چون به واحد تولید علاقه داشت تقاضای انتقالی به این بخش را میدهد که با آن موافقت میشود. به گفته خودش زمانی که وارد صدا و سیمای بندرعباس میشود، واحد تولید تعطیل بود و برنامههای تولیدی این شهر با تلاشهای او آغاز میشود. اواخر سال 60 ازدواج میکند و سال 64 درحالی که دو فرزند پسر داشته، با انتقالیاش به مشهد موافقت میکنند. او از این پس، در صداوسیمای مشهد خدمت میکند و سال 81 در حالیکه عنوان صدابردار ارشد را داشته، بازنشسته میشود.
او در این سالها برنامههای مختلفی را تهیه و صدابرداری کرده است، اما به دلیل علاقهای که به بخش کودک داشت، در این حوزه کارهای بسیاری انجام داده است. نادری سال 76 عضو گروه کودک صدا و سیمای خراسان بود و صدابرداری برنامههای کودک را انجام میداده است. همچنین مجموعه 13 قسمتی جنگ کودک را که ویژه ایام نوروز بود کارگردانی کرده است. ویدئو کلیپ «محبوبه» از دیگر کارهای او است که سال 79 پخش شده و نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته و نادری برای نویسندگی و کارگردانی این ویدئو کلیپ، لوح سپاس دریافت کرده است.
او سال 80 ترانه و کلیپ «عطر سجاده» را ساخته که نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی آن را خودش برعهده داشته است. نماهنگ «چشم روشنی» از دیگر کارهای او است که نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانیاش را برعهده داشته است. همچنین ویدئو کلیپ «مهربان یار» را ساخته که شعر، آهنگ، کارگردانی و تهیه کنندگی آن را خودش انجام داده و سال 1387 از اداره کل ارشاد خراسان لوح تقدیر دریافت کرده است.
نادری که شهروند محله سیدرضی است سال 1394 ترانه «عطر شکوفه» را میسازد و سال 1393 رتبه اول فیلمنامه نویسی خراسان را به دست میآورد. نادری سال 96 درحالیکه 61 سال سن داشت تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد میگیرد و پس از شرکت در آزمون کنکور، رشته ادبیات نمایشی قبول میشود. این هنرمند، سال 98 با معدل 75/18 کارشناسی ارشد را به اتمام میرساند. علاقه او به کودک موجب میشود موضوع پایاننامهاش را مطالعه روانشناسانه متون نمایشی کودک در دهه 80 و 90 انتخاب کند. در این دو دهه 116 نمایش کودک در کشور ساخته شده است که او به متن کامل 113 نمایش دسترسی پیدا میکند و 6 مورد از بهترینهای آنها را از جنبه نظریه مازلو(بعد نیازها)، بندورا (بعد یادگیری مشاهدهای) و فروید (از جهت روانکاوی و رشد انسان) بررسی میکند.
این بازنشسته صدا و سیما در بررسیها و مشاهداتش دریافته که یادگیری کودکان از طریق تئاتر و دیگر روشهای مشاهدهای بهتر و ماندگارتر از روشهای تئوری است، بنابراین طرحی در حوزه تئاتر پیشنهاد داده که برمبنای آن معتقد است اگر مشکل بیماری کرونا را نداشته باشیم، هر مکانی مانند فرهنگسرا، میتواند گروهی از عوامل تئاتر تشکیل دهد که هر ماه یک تئاتر کودک اجرا کنند و در آن فرهنگسرا بر روی صحنه رود. به نظر او اگر این گروه، از افراد حرفهای و متخصص باشند قادرند تئاترهای با محتوا و کیفی بسازند و از آنجایی که چنین تئاترهایی با استقبال مردم مواجه میشود، در قبال هزینه بلیت، هزینه اعضای گروه تئاتری تأمین میشود. از طرفی چون هر تئاتر کودک 36 نفر نیرو نیاز دارد، به ازای هر منطقه یا فرهنگسرا، برای 36 نفر اشتغالزایی میشود.نادری معتقد است اگر در هر تئاتر فقط یک نکته تربیتی را به کودکان آموزش دهیم، به مرور گام بزرگی برداشته میشود و قادر خواهیم بود کودکانی را تحویل جامعه دهیم که از ویژگیهای اخلاقی خوبی برخوردار باشند.
به نظر او آنچه که در موفق و تأثیرگذار بودن تئاتر کودک اهمیت دارد این است که نویسنده و سازنده برنامه یا تئاتر، به روانشناسی کودک آشنا باشد و بتواند داستانی بنویسد که در آن با کودک ارتباط گیرد و به زبان خودش با او حرف بزند.
به عقیده نادری تئاتر و نمایش کودک وظیفه دارد نیازها و خلأهای تربیتی را جبران کند در حالیکه امروزه عدهای از سازندگان تئاتر و نمایشنامه نویسان و ... به دلیل مشکلات مالی، دنبال سوژهها و موضوعهایی میروند که درآمدزا باشد، بنابراین از رسالت اصلی خودشان که آموزش، تربیت و فرهنگ سازی است غافل میشوند و در مخاطب محوری تا جایی پیش میروند که حتی متوسل به ضدارزشها میشوند.
این هنرمند توضیح میدهد: سینمای امروز پر از ضد ارزشهاست. به عنوان مثال میبینیم که شخصیت اصلی فیلم الفاظ رکیک را به کار میبرد یا هنگام عصبانیت سیگار میکشد. اینها گرچه برای بعضی مخاطبان جذاب است اما نه تنها فرهنگ ساز نیست بلکه ضدفرهنگ است و نویسنده و تهیه کننده را از رسالت اصلی که بر عهده دارد دور میکند.
او همچنین با اشاره به فیلمها و داستانهای خشن میگوید: بسیاری از کودکان امروزی به تصاویر خشن، زدوخورد و تخیلات واهی علاقه دارند، اما نویسندگان نباید به این سمت بروند چراکه تأثیر منفی بر روحیه کودک دارد.
نادری در ادامه به نتایج یک آزمایش تحقیقی اشاره میکند و میافزاید: در این آزمایش بچهها به تماشای رفتار یک عروسک خشن مینشینند سپس مربی از آنها میخواهد همان رفتارهای خشنی که عروسک داشته را انجام دهند، اما بچهها چند برابر بیشتر به اعمال خشونت میپردازند.
وی در این راستا توضیح میدهد: بسیاری از فیلمها و سریالهای تخیلی و خشن که بیشتر آنها ساخته شده دیگر کشورها هستند، گرچه برای بچهها جذاب هستند، اما تأثیر منفی روی آنها میگذارند و باعث میشود کودکان در زندگی واقعی چند برابر خشونتی که دیدهاند اعمال کنند. بسیاری از والدین هم به این تأثیر منفی آگاه نیستند و نظارت کافی ندارند، بنابراین نویسندگان و تهیهکنندگان برنامههای کودک باید به رسالت خودشان پایبند باشند و به سمت ساخت چنین مضامینی نروند.
نادری معتقد است در ساختن یک برنامه مناسب برای کودکان بیشتر از هر چیزی پی رنگ نمایشنامه یعنی هدف، درون مایه، انگیزه، نیازسنجی و مخاطب سنجی آن اهمیت دارد و اگر نمایشنامهای پی رنگ قوی داشته باشد به خوبی بر مخاطبش تأثیر مثبت میگذارد، اما اگر این پی رنگ قوی نباشد و نویسنده فقط با هدف کسب درآمد و بدون توجه به رسالتش متنی را نوشته باشد نمیتواند از جهت فرهنگی تأثیری مثبت برجای گذارد.این هنرمند میگوید: نمایشنامه اگر پی رنگ قوی داشته باشد مخاطب بسیاری را جلب میکند، اما متاسفانه تهیهکنندگان امروز آنقدر خودشان را اسیر فناوری کردهاند و دنبال فلان دوربین و فلان لنز و فلان صحنهآرایی هستند که از اهمیت محتوا و دورن مایه غفلت میکنند. در این راستا میتوان به بعضی فیلمهای سیاه و سفید قدیم اشاره کرد که چون نمایشنامهاش پی رنگ قوی داشته آنقدر برای مخاطب تأثیرگذار و جذاب است که به رغم قدیمی بودن، بیننده امروز را هم جذب میکند.
او به کمبود متون نمایشی مناسب کودکان اشاره میکند و میافزاید: معضل اصلی که امروزه در برنامههای تولیدی کودک با آن مواجه هستیم کمبود فیلمنامه نویس و نویسنده خوب است. این هم بدان خاطر است که نویسندگان جایگاهی را که در شأنشان است ندارند و از لحاظ مالی هم حقالزحمههای متناسب با کارشان را نمیگیرند، بنابراین اگر این روال ادامه داشته باشد طبیعی است که شاهد کاهش سطح کیفی متون نمایشنامه باشیم.
نادری ادامه میدهد: اگر به جایگاهی برسیم که مردم اسامی نویسندگان خوب را همانند بازیگران و کارگردانان خوب حفظ باشند و از نظر دستمزد هم رعایت حالشان را بکنیم، مشکل ما در کمبود متون نمایشی حل میشود. همچنین رسانهها هم باید همانند بازیگران، نویسندگان را مطرح کنند تا فرهنگسازی شود و مردم پی به اهمیت متن نمایشنامه و فیلمنامه ببرند چراکه اگر متن خوب داشته باشیم با بازیگر و دیگر عوامل صحنه، تقویت میشود و اثری مفید و تأثیرگذار میسازد، اما اگر از متن غفلت شود هرچه تهیهکننده زرق و برق صحنه را زیاد کند و با کمک بازیگر، فروش خوبی به دست آورد به لحاظ تربیتی تأثیری نخواهد داشت.
این هنرمند مشکل عمده برنامههای تولیدی کودکان را کمبود بودجه میداند و میگوید: صنعت سینما و تلویزیون بسیار پر هزینه است و در بین این هزینههای گزافی که دقیقهای محاسبه میشود دستمزدهای نویسندگان را کم میکنند تا از پس دیگر هزینهها بربیایند.نادری همچنین بر استفاده از نیروهای جوان در نوشتن متون نمایشی کودکان تأکید دارد و در این راستا توضیح میدهد: جوانان بهتر میتوانند زبان کودکان امروز را درک کنند و با همان زبان، متنی را بنویسند و جلوی دوربین بروند، ممکن است در نوشتار ضعیف باشند که این وظیفه ما قدیمیها است که آنها را از این جهت حمایت کنیم تا ضعفهای نگارشیشان برطرف شود و در نهایت نمایشی با تاثیرهای مثبت تربیتی و فرهنگی ساخته شود.
به نظر او، هنرمند، بهویژه هنرمند کودک وظیفه دارد فرزند زمانه خودش باشد تا بتواند کاستیها را درک کند و متناسب با آنها برای کودکان به تولید اثر بپردازد. نادری در این باره به مشغلههای شغلی والدین، در دسترس بودن فضای مجازی و ابزارهایی همچون بازیهای کامپیوتری اشاره میکند و میگوید: والدین به خاطر گرفتاریهای روزانه کمتر به فرزندانشان توجه میکنند و به دلیل فشارهای اقتصادی و دغدغههای جانبی، وقت لازم را برای تفریح و تربیت بهینه فرزندانشان نمیگذارند مدارس هم بیشتر بر درس متمرکز هستند و اگر در آنها به فعالیتهای هنری پرداخته شود بیشتر جنبه رفع تکلیف دارد. بنابراین هنرمندان عرصه کودک اگر بخواهند کاری تأثیرگذار بسازند باید به این شرایط و نقطه ضعفها آگاه باشند و متناسب با آنها بنویسند و دوربین را روشن کنند تا بتواند ارتباطی مؤثر با کودک بگیرند و از طریق برنامهشان این خلأها را جبران کنند.
این هنرمند در روزهای کرونایی مقالهای برای فصلنامه تئاتر با عنوان «تئاتر در خانه» نوشته و در آن بیان کرده است در این روزها که اجراهای تئاتر تعطیل است و والدین کمتر میتوانند فرزندانشان را به مکانهای تفریحی ببرند، خوب است که در خانه به اجرای تئاتر بپردازند و با همان ابزارها و وسایلی که در خانه دارند صحنهسازیهای تئاتر را انجام دهند و از کودک بخواهند داستان یک کتاب یا قصهای که خودشان گفتهاند را اجرا کند و خودش بازیگرش باشد.
نادری میگوید: والدین میتوانند نکات تربیتی مد نظرشان را از طریق همین داستانها و نمایشها به فرزندشان یاد دهند. به عنوان مثال اگر کودکی دارند که از مسواک زدن امتناع میکند، از او بخواهند نمایشی را اجرا کند که در آن، نقش مسواک زدن و بیان فواید آن را داشته باشد یا اگر فرزندشان سلام نمیکند، با نمایش، این کار را با او تمرین کنند تا برای میهمانیهای واقعی آمادگی سلام کردن را پیدا کند.او تأکید میکند: اگر والدین بدانند چنین روشهایی چقدر مؤثرتر از امر و نهی مستقیم است، دیگر دنبال تذکرات زبانی نمیروند و از همین طریق مسائل را به فرزندانشان یاد میدهند، اما متاسفانه والدین ما از این روشها غافل هستند و به جای آن با دعوا و فریاد و تنبیه که هر کدام تأثیرات سوئی بر کودکشان دارد، با او سخن میگویند، در نهایت هم به نتیجه دلخواه نمیرسند.
نادری که حدود 40 سال است در عرصه فرهنگ و هنر فعالیت دارد، تأکید میکند: یکی از عوامل اصلی که سطح کیفی کار نمایشی کودک را پایین میآورد این است که نویسنده با زبان مستقیم و نصیحتگویی بخواهد با کودک سخن بگوید چراکه کودکان از نصیحت گریزان هستند و آموزش مستقیم را نمیپذیرند بنابراین نمایشی موفق خواهد بود که نکات آموزشی و تربیتی را به صورت غیر مستقیم بیان کند و طوری داستان پیش برود که کودک خودش پی به نکته تربیتی آن ببرد.وی یکی دیگر از ضعفها و ایرادات برنامههای فعلی صدا و سیما را عنوان شبکه کودک و نوجوان میداند و میگوید: آوردن نام کودک و نوجوان در کنار یکدیگر برای یک شبکه تلویزیونی اشتباه است چراکه یک برنامه نمیتواند همزمان برای کودک و نوجوان باشد در واقع نویسنده نمیتواند متنی بنویسد که هر دوی این گروههای سنی را دربر گیرد. به نظر او ابتدا باید برنامههای کودک را از برنامههای نوجوان جدا کنیم چراکه هر کدام از این گروههای سنی، نیازهای خودشان را دارند. سپس براساس شناختهای روانشناسانه، نیازسنجی و مخاطب شناسی صورت گیرد و نویسنده به نوشتن متن متناسب با هر گروه سنی بپردازد.
این هنرمند که همچنان به عرصه کودک علاقه دارد، با وجود بازنشستگی، فعالیتهای مختلفی در این زمینه دارد به عنوان مثال تئاتر عروسکی «فیروز و شکوفه» را آماده اجرا کرده که به خاطر کرونا نتوانسته است آن را بر روی صحنه ببرد. این تئاتر از نوع خیمه شب بازی است که در سالهای اخیر کمتر به آن پرداخته شده و در حال منسوخ شدن است.نادری میگوید: خیمه شب بازی یکی از روشهای جذاب و تاثیرگذار بر روی کودکان است، ولی چون مقرون به صرفه نیست کمتر به آن پرداخته میشود، اما او فراتر از مادیات، دغدغه تربیت نسلهای آینده را دارد برای همین این تئاتر را ساخته و با مهیا شدن شرایط، آن را بر روی صحنه میبرد.
او همچنین دو فیلم نامه با نامهای «37 درجه بالای صفر» و «رعنا همراه من است» را نوشته که گواهینامه اجرای آنها آمده اما باز هم به خاطر کرونا، تا زمان آماده شدن شرایط، تولید آنها را باید به تعویق بیندازد.ماجراهای «شولی و شونه» عنوان دیگر تئاتری است که او آماده اجرا دارد و در آن اهمیت نظافت و استحمام را برای بچهها بیان میکند.نادری کتاب شعر «عطر شکوفه» را هم برای کودکان نوشته که به دلیل گرانی کاغذ تاکنون آن را به چاپ نرسانده است.او آرزو دارد بتواند هرچه را که طی این سالها آموخته در اختیار علاقهمندان نسل جدید بگذارد تا آنها مشعل هنر را روشن نگه دارند. برای همین در کانال تلگرامی خود مباحث آموزشی را قرار میدهد و تجربیاتش را به اشتراک میگذارد.
نادری همچنین امسال در آزمون کنکور مقطع دکترا شرکت کرده که در مرحله اول مجاز به انتخاب رشته شده و منتظر نتایج نهایی است. او دوست دارد اکنون که کمتر سمت کارهای تولیدی میرود، دانشش را بیشتر کند تا بتواند این دانش را در اختیار عوامل اجرایی قرار دهد.